از انسانها غمی به دل نگیر.
زیرا خود غمگینند.
با آنکه تنهایند از خود می گریزند
زیرا به خود، به عشق خود وبه حقیقت خود شک دارند.
دکتر شریعتی
انسان از آغاز وجود، خود را بسی کم شاد کرده است
برادران ، « گناه نخستین » همین است و همین!
هرچه بیشتر خود را شاد کنیم، آزردن دیگران و در اندیشه ی آزار بودن
را بیشتر از یاد می بریم .
نیچه
اولین روز بارانی را به خاطر داری؟•
•غافلگیر شدیم•
•چتر نداشتیم•
•خندیدیم•
•دویدیم•
...•و•
•به شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم•
•.•
•دومین روز بارانی چطور؟•
•پیش بینی اش کرده بودی•
•چتر آورده بودی•
•و من غافلگیر شدم•
• •
•سعی می کردی من خیس نشوم•
•و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود•
•.•
•و سومین روز چطور؟•
•گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری•
•چتر را کامل بالای سر خودت گرفتی و شانه راست من کاملا خیس شد•
•.•
•و•
•و•
•و•
•و•
•چند روز پیش را چطور؟•
•به خاطر داری؟•
•که با یک چتر اضافه آمدی•
•و مجبور بودیم برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود دو قدم از هم دورتر راه برویم•
•.•
•فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم•
•تنها برو•
•.•
•.•
آدمی اگر فقط بخواهد خوشبخت باشد
به زودی موفق میگردد
ولی او می خواهد خوشبخت تر از دیگران باشد
و این مشکل است
زیرا او دیگران را خوشبخت تر از انچه هستند تصور میکند.
مونتسکیو
تنها تو می دانی بهترین در زندگانی ات چگونه معنا می شود
من آن بهترین را برایت آرزو می کنم